جناب نصرتی از حال و هوای موسیقیتون شروع کنیم، از همون ابتدای زندگی!

از خودم بگم، من متولد دی ماه ۱۳۵۳ در تهران هستم سال های اول جنگ یعنی سال ۵۹ به خاطر خانواده از تهران به همدان نقل مکان کردیم. در همدان شروع کردم به مدرسه رفتن از همون سالها و گروه سرود مدارس و همون اتفاق هایی که دوست داشتم، کم کم با امور تربیتی های وقت که مثل کانون پرورشی فکری نوجوانان در شهرستان ها با یک اسم دیگه بود شروع به اموختن موسیقی و نواختن ساکسیفون التو و فلوت کردم و در ارکس نظامی ساز زدم.
استادی داشتم خدا رحمتشون کنه، آقای عزیزالله قیطاسی، به ما کلا در زمینه نظامی کار یاد می دادن تو همدان و ما به تبع نوع موزیکی که یاد گرفته بودیم، بیشتر کارامون حول محور جنگ می گذشت چون در بحبوحه جنگ و مسایل دفاع مقدس بودیم.
من تو همون سال ها جبهه رفتم تو همون سن ۱۳، ۱۴ سالگی حتی تا پشت خط مقدم. هرجا که لازم بود نیروی احساسی به رزمنده ها القا بشه ما جز اون گروه بودیم می رفتیم و برنامه اجرا می کردیم. در همون سال ها هم تو مسابقات مدارس شرکت کردم. یادمه سال ۶۶ بهترین نوازنده ی ساکسیفون در ایران شدم. خیلی نوجوان بودم، خیلی علاقه مند به نوازندگی بودم. اون موقع با کار تئاتر آشنا شدم. هم بازیگری میکردم هم کار موسیقی، علاقه ی من به کار کودک از همون جاها نشات گرفت تا همین امروز و هم چنان برنامه ی عمو پورنگ رو دارم کار میکنم.
در همون سالها در موسیقی کودک ۵ سال پشت سرهم جایزه بهترین آهنگ سازی جشنواره کودک رو گرفتم. این جشنواره در همدان برگزار می شد. جشنواره فیلم در اصفهان شرکت کردم، موسیقی فیلم کودک داشتم، انیمیشن هم داشتم، فیلم بلند، فیلم کوتاه، ۱۶ میلیمتری، ۸ میلیمتری همه چی در تمام سطوح حول حوش شاید ۱۶۰ تا موسیقی کار کردم و چون همدان جایی نبود که بتونم رشد اساسیم رو انجام بدم اومدم تهران با جناب قطب الدین صادقی شروع کردم.

چه سالی اومدین تهران؟

سال ۷۴، با گروه جناب دکتر شروع به کار کردم. حول حوش ۸ تا کار انجام دادم مثل نمایش آرش که نوشته استاد بیضایی هست رو باهم کار کردیم. همراه با اقای شهرستانی و خدا رحمت کنه مصطفی عبداللهی و ۷ قبیله ی گم شده رو کار کردم، خط عشق رو کار کردم، با آقای نصرالله قادری، ۷-۸ تا نمایش کار کردم که با ایشونم جشنواره های متفاوتی داخل و خارج کشور داشتم.
کلا توضیحاتمو درباره موسیقی قبل از موسیقی پاپ دادم، اینا همش مال قبل از موسیقی پاپ هست. از سال ۷۶ کم کم روزنه های موسیقی پاپ باز شد و اجازه داده شد که موسیقی پاپ خودشو نشون بده. با ستاره هایی مثل شادمهر عقیلی و خشایار اعتمادی و فواد حجازی و امیر کریمی و قاسم افشار و بهروز صفاریان و محمد اصفهانی. اینا که فعال شدن منم به صورت خاصی وارد موسیقی پاپ شدم.

چی شد گرایش رسید به کودک و چی شد که از کودک حالا هنوزم هست، ولی حالا یه شاخه هایی از پاپ و یک حال و هوای دیگه و یک نسل دیگه و یک مخاطب دیگه اضافه شد؟ چی شد از نظامی رسیدین به کودک؟
در اون زمان خیلی اجازه ی هر نمایش و کاری به هنرمندان نمیدادن، چون دوران جنگ، دوران سختی بود همه چیز حول و حوش جنگ می گذشت، سینما، تئاتر، تلوزیون و موسیقی و هر چیزی که وجود داشت حول و حوش جنگ بود. تنها رشته ای که می شد یه مقداری دور از حواشیه جنگ باشه نمایش موسیقی کودک بود.
من در جشنواره تولیدات مراکز اولین سالی که این جشنواره برگزار شد، اونجا هم جایزه گرفتم چون کار کودک رو دوست داشتم، همچنان با اینکه ۴۰ سالمه روحیات ۱۲ ساله هارو دارم.

اون انرژیه کودکانه هم هست؟
کاملا کاملا!

یعنی قشنگ در کنار شما بودن خیلی خوش میگذره؟
(خنده) ظاهرا همچین چیزیه

ولی غم صدا یه چیز دیگه میگه؟!
اره اونو بعدا میگم.
دوست دارم موسیقی سالم به خورد بچه ها بدم. متاسفانه در تلوزیون ایران خیلی از شبکه هایی که دوست ندارم نام ببرم یه نوازنده ی مجلس و عروسی پشت صحنه میاد و کیبورد میزنه، یه سری اشعارم خونده میشه و بچه هام شادی میکنن اما شناخت این قضیه که بچه ها باید از چی لذت ببرن خیلی چیزه مهمیه. شبکه های ماهواره ای که متاسفانه بزرگترین لطمه رو به خانواده ها و موسیقی می زنن، به دلیل اینکه هرکسی میتونه هر موزیکی رو با هر کیفیتی ضبط کنه و اجرا کنه.

ولی خیلی از همین بچه ها و حتی بزرگ تر ها هم نمیدونن مهرداد نصرتی داره می سازه یه سری کارارو
بچه ها بعدا خودشون پیدا می کنن. من تو اینستاگرامم یه وقتایی برام واقعا آزار دهنده میشه که این بچه ها دسترسی به گوشی پیدا کردن و هر سوالی که فکرشو می کنین از ما میپرسن…
خیلی وقتا موزیکی که امروز تو برنامه پخش میشه، من سری بعدی میبینم همه حفظ هستن و دارن میخونن.

سر ضبط هم رفتین اون موقع که بچه ها نشستن اون حال و هوا و این داستاناست؟

بله همیشه میرم.

یعنی مختص به این نیست که شما تو استودیو بشینین و کارو ببینین؟
نه خیلی وقت ها میرم و از نزدیک نگاه میکنم.
پس ما تا اینجا متوجه شدیم که داستان کودک، بستگی به خودتون داره حس و حال شماست و این حس و حال همیشه باهاتون بوده و امیدوارم حالا حالاها هم باشه،

خب برسیم به موسیقی پاپ از این حال و هوا رسیدین به موسیقی پاپ، بعد هم نظامی که به خاطر حرف هایی که اولش زدین دور از ذهن نیست، چون اون حال و هوای نظامی بودن با شماس ولی یه کار موندگار در کنار این بچه ها یه ضد و نقیض های خیلی سنگینی توش میشه پیدا کرد پس حالا این کجا و اون کجا؟
الان که داری تحلیل میکنی و بهم میگی، احساس می کنم اینا خیلی متفاوتن اما در واقع این طوری نیست. احساس میکنم اینا از هم دور نیستن

همون ادامه صحبت های خودتونو جلو ببریم، فرمودین رسیدیم به سال ۷۶ یک باب جدیدی تو موسیقی باز شد به اسم موسیقی پاپ که شادمهر بود و بقیه که گفتین
یادم رفت بهروز صفاریانم بود که حتما باید لحاظ کنیم.
از اونجا وارد موسیقی پاپ شدین یعنی؟
از قبلش هم علاقه مند بودم مثلا به شدت عاشق فرهاد بودم.

یعنی یه مدل کوچه بازاریه جدید؟
آفرین دقیقا حتی این تیتراژ جدیدی هم که با احسان خواجه امیری کار کردم، بهش می گفتم بعضی جاهاشو کوچه بازاری بخون که ثمره ی خوبی هم داشت. برای کودکان هم همین کارو می کنم.

پس یعنی میشه گفت برگ برنده ی شما اینه که موزیک قدیمیو میکشونین و بچه گونه اش میکنین؟
دقیقا اگر سریال محله ی گل و بلبل رو هم نگاه کنین متوجه میشین که به موسیقی های متفاوت و شهرهای دیگه ناخونک زدم و از همشون استفاده ای کردم.

شما از کی به صورت رسمی درموسیقی پاپ حضور داشتین؟
از ۷۶ شروع کردم هم نوازندگی هم آهنگ سازی میکردم تو جشنواره های کودک هم که میرفتم به آقای شهبازی می گفتم که دوست دارم کار پاپ رو که می گفت این موسیقی تو ایران وجود نداره، اما همون سال ها با دوست بسیار خوبم ناصر عبداللهی اشنا شدم که از اونجا بود که اصلا زندگیه من به طور جدی شکل گرفت ولی خوب توی آلبوم اول حضور نداشتم همون موقع هابود که کار مسجد رو به من دادن که در ماه رمضان بود برای فلسطین که امیر تاجیک خوندش ترانه اش هم از یکی از دوستام بود.
با ناصر عبداللهی هم هم خونه بودم چند سال.

یه خاطره ی خنده دار از ناصر؟
ناصر خیلی شوخ طبع بود یکبار با هم رفته بودیم، شمال ناصر ریششو پرفسوری زده بود اون تو آب داشت شنا می کرد من نشسته بودم یهو یک بچه ای اومد گفت این گیتاره بغلتون؟گفتم آره گفت اهنگ بهار بهار ناصرو برام میزنی؟ گفتم بزار خودش بیاد بزنه ناصر اومدو زد بعدش به بچه گفتم خوب بود؟ این دیگه اصلش بود ولی باورش نمیشد تا اینکه رفتیم دم ویلا و ناصر بهش کارت امضا داد تا باورش شد بهش گفتیم به کسی نگو ما اینجاییم ولی ۱۰ دقیقه بعد دیدیم یه عالمه بچه اومدن و ناصر هم تا آخر نشست و براشون امضا کرد ناصر واقعا مهربون و دوست داشتنی بود.

خوب بگذریم، بعد کار مسجد کار کوله پشتی بود برای تیتراژ، شما خیلی کار تیتراژ می کردین چرا؟

بله من خیلی لحظه شناسم، علی زاهدی به من پیشنهاد کرد با فرزاد حسنی همون موقع گفتم من دنبال خواننده زیر زمینی می گردم که بعد گفتیم رضا صادقی بیاد و بخونه که مجوز گرفت و خوند و با اجرای فرزاد حسنی پخش شد و واقعا ترکوند و همین طور ادامه داشت و برای ماه رمضان هم جزر و مد رو ساختیم تا اینکه بعد شد ماه عسل که فرزاد رفت و آقای احسان علیخانی اومد و تا امسال که من دوباره افتخار همکاری دارم باهاشون در تیتراژ آخر.

یعنی قطعه ی بغض کار شماس؟
بله،امسال ۴تا تیتراژ دارم یکیش برنامه تلوزیونی به نام مردم چی میگن، ساعت ۴ بعد از ظهر پخش میشه خودم ساختم و خوندم، برنامه ی ماه سپید که برادران کاظمی خوندن، ماه عسل و برنامه ی عمو پورنگ.

این قطعه ای که برای احسان خواجه امیری ساختید به معنای واقعی تیتراژه، چی شد که اینطوری شد؟
۳روز مونده بود به ماه رمضان احسان به من زنگ زد گفت که یه کاری درست کردم خوب نشده تو میتونی به من کمک کنی منم گفتم یه کار خوب دارم می تونیم استفاده کنیم که این ملودی رو ۳ سال پیش نوشته بودم، روزبه هم واقعا هنرمندانه نوشت این کارو و ۳ ساعت قبل از پخش برنامه کارمون آماده شد.

شما به غیر از سازهای بادی چه سازی میزنین؟
پیانو کیبورد گیتار تنبک و …

یه ذره برگردیم عقب تر با ناصر اجرا هم رفتین؟
هیچ وقت، من هیچ وقت در گیر ارکستر نبودم اما خواننده ی مهمان بودم.

موسیقی فیلم هم انجام دادین؟
بله، فیلم سگ کشی، البته موسیقی پشت صحنه هاشو من ساختم، موسیقی فیلم هایی که مستقیم کار کردم ساکنین سرزمین های سکوت، دانه های ریز برف، همیشه سر بلند، یک انیمیشن هم دارم که تو گینس ثبت شده.

چرا شما اون ورود هیجانی تو موسیقی پاپ رو نداشتین؟ دلیل خاصی داره؟
دلایل متفاوتی داشته. یکی این که خیلی گزیده ای کارمی کنم ، دو اینکه آهنگام اگه به دلم نشینه محال ممکنه بیرونشون بدم. سه اینکه سال های زیادیه که تمرکز کردم روی خودم چیز هایی که کار کردم رو دوست داشتم.

چی شد به این نتیجه رسیدین که بخونین؟
من از بچگی عاشق خوندن بودم آلبوم هم سال ۸۰ آماده کردم اما ناصر بهم گفت نده بیرون چون تو آهنگ سازیت خیلی بهتر از خوندنته بزار به جایی برسی که حرف داشته باشی برای گفتن.

سال ۸۰ صبر کردین آلبومو ندادین کی میخوایین بدین بیرون؟
اون آلبوم تمام آهنگاشو فروختم یه آلبوم جدید ساختم آهنگ کوه آتیش یه نمونه از اون کاراس،حال این روزام،کسی رو جز خودم ندارم،حس من،اینا جز آلبومم هست.

یه ۲سالی هست که قول دادین آلبوم میاد!!

یه ذره نا هماهنگی با تهیه کنندست.

تهیه کننده معروفی هستند؟
بله با آقای جلیل پور شرکت آوای هنر

امیدوارم که سریع تر آلبومتون با موفقیت تمام بیرون بیاد و شاهد اتفاقات خوب در آینده ی نه چندان دور شما باشیم
ممنون از این که دعوت نواک رو پذیرفتین و اما حرف آخر …
موزیک خوب و موندگار بسیار کم شده.
موزیک امروز عوض شده منم از این جریان خوشحال نیستم.
موسیقی داره تفکیک میشه هر کسی که داره کار میکنه برای مخاطب خاص خودش داره کار میکنه.
کاش یذره آزادی های کار زیاد بشه همه بتونن کار بسازند.
متعصفانه نامحرم تو موسیقی ما زیاد شده ایشالله که همه چیز خوووب و درست بشه و مثل همیشه و حرف آخر تمام مصاحبه هام ناصر عبداللی که دلم براش خیلی تنگ شده کاش بود توو این حال و هوای موسیقی و یه دستی به این حال و هوا میکشید با صدای خوب و دوست داشتنیش

۲۰۱۵٫۰۶٫۲۴ - MehrdadNosrati - AnnaAbdi - Tagged (5) ۲۰۱۵٫۰۶٫۲۴ - MehrdadNosrati - AnnaAbdi - Tagged (1) ۲۰۱۵٫۰۶٫۲۴ - MehrdadNosrati - AnnaAbdi - Tagged (2) ۲۰۱۵٫۰۶٫۲۴ - MehrdadNosrati - AnnaAbdi - Tagged (3) ۲۰۱۵٫۰۶٫۲۴ - MehrdadNosrati - AnnaAbdi - Tagged (4)