کنسرت ناگفته پنجشنبه در تالار وزارت کشور طنین انداز شد.
با فضاهایی که پیشتر تجربه کرده بودیم فاصله داشت، همان ناگفته اما به گوش آشناتر بود. شاید اگر شهرام و حافظش هم نبودند، ترکیب شمع های سوزان و ستارگانی که در دل راه شیری و کهکشان می درخشیدند، ما را دست کم تا گام های نخست عرفان و معشوق مولانا می بردند. کهکشانی که آبستن خلق ستاره ی عظیم دیگری است که قرار بود نور، روشنی و عظمت خود را شمع هایی کوچک گیرد و شاید اشاره به سیمرغ عطار:
آفتاب قربت از پی شان بتافت ….. جمله را از پرتو آن جان بتافت
هم ز عکس روی سی مرغ جهان ….. چهره ی سیمرغ دیدند آن زمان
چون نگه کردند این سی مرغ زود ….. بی شک این سی مرغ آن سیمرغ بود
بدون شک حاضرین این کنسرت هم به قدری شاخص بودند که بارها شهرام ناظری توجه و تمرکز آنان را ستود و یکی از یک دست ترین گردهمایی موسیقی در این ابعاد را شاهد بودیم و مهمتر از همه، حمایت سنین مختلف از این رویداد بود.
ناگفته با تکنوازی آتنا آشتیانی (ویولن سل) شروع شد و با صدای عود بابک غسالی و ویولن پدرام فریوسفی ادامه پیدا کرد، اجرای کاملا همگن و منظم که حافظ ناظری در انتها اشاره کرد که اگر چه به هر دلیل امکان حضور نوازندگان اصلی ناگفته ممکن نشده و از این موضوع گله مند است، اما این فرصت را یافته که با نوازندگان داخلی تعامل بیشتری داشته و این تیم فوق العاده را برای اجرا برساند.
اجرای شهرام ناظری در قسمت ابتدایی به ما یادآوری کرد که تنها برای شنیدن ناگفته نیامده ایم و آثاری که پیشتر شنیده بودیم، خاطره ساز خواهد بود، دیوان شمس و «من که حیران ز ملاقات توام ….. چون خیالی ز خیالات توام» و در ادامه غرلیات حافظ و « مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم ….. تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم».
بخش دوم با تکنوازی ویلون سل و اجرایی از باخ و شاهکار میثم مروستی در نواختن ویولا آغاز شد. گذری به دهه ۶۰، شعر مولانا، «یک شب آتش در نیستانی فتاد ….. سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد ….. شعله تا سرگرم کار خویش شد ….. هر نیی شمع مزار خویش شد»، صدای شهرام ناظری و آلبوم «آتش در نیستان».
«دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن ….. چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن» شروع قسمت سوم بود. درخشش ساز «حافظ» در این قطعه به اوج خود رسید، سازی که ابداعی خود حافظ ناظری است که به احترام حافظ شیرازی، این نام را برای آن انتخاب کرده، کمی کامل تر از سه تار دست کم با تعداد سیم هایی بیشتر و صدایی پرتر که باید در ادامه بیشتر آن را تحلیل کرد. همراهی متوالی پدر و پسر در این بخش نیز ترکیب جالبی را ایجاد کرده بود.
اما بخش پایانی و اوج ناگفته به تعبیر استاد ناظری آواز «بالا روم» بود. حاصل آنچه که تا بدین جا شنیده بودیم ما را برای گریز از دنیای فانی آماده کرده بود و دیگر دلیلی برای در قعر ماندن نمانده بود.
کنسرت ناگفته در بحث صدا و تنظیمات مربوط به ساوندچک فاصله ی زیادی با آنچه در آلبوم می شنویم داشت، فضای تالار کشور آن طور که خود استاد نیز می گوید، آکوستیک نبود و باید بگیم در تنظیم حجم صدای کانال ها مختلف صدا این مشکل شدیدتر بود، جایی که بعضا صدای همخوانان از صدای ناظری ها فراتر می رفت و با آنچه که انتظار میرفت تفاوت داشت. اما از حق نگذریم اجرای صحیح تک تک افراد که به خصوص در تکنوازی ساز های ابداعی نمود فوق العاده ای داشت، همدلی تیم اگرچه در جریان کنسرت های سنتی نمود ظاهری زیادی پیدا نمیکند، اما نگاه استاد ناظری به تک تک نوازندگان دست کم بر شنونده این را یادآوری میکردکه شاهد شنیدن اثری فاخر از هنرمندی فوق العاده است. پدرام فریوسفی (ویلن)، میثم مروستی (ویولا)، آتنا اشتیاقی (ویلنسل)، شهریار نظری (دف/ بم باژ)، فرهاد صفری (زروان/ کارنگ) و بابک غسالی (عود) و خوانندگان گروه کُر، خوانندگان اصلی را همراهی کردند.
کنسرت ناگفته به همت موسسه آوای هنر و به مدیریت «محمد جلیلپور» برگزار شد.
در ادامه عکس هایی که از نگاه دوربین سمیرا سلیمانی ثبت شده را مشاهده کنید.
نظری داده نشده است