یک شنبه ۲۰ تیرماه ۱۳۹۵ قرار بود مراسم تشییع  پیکر عباس کیارستمی کارگردان مطرح و شناخته شده سینمای ایران در جهان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساعت ۸:۳۰ صبح برگزار شود.

پیش از این هنرمندان و چهره‌های مطرح و شناخته شده نیز در فضاهای مجازی از مردم برای حضور در این مراسم دعوت به عمل آورده بودند. در این دعوت‌ها تاکید شده بود که مردم بدون دوربین و نیت عکس گرفتن با چهره‌ها بیایند. از طرفی احمد کیارستمی فرزند بزرگ این کارگردان طی یک پیام از مردم برای نحوه حضور در خواست هایی داشت.

ساعت ۸ صبح روبروی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همانطور که حدس زده می‌شد هر لحظه به تعداد افراد حاضر در جمعیت خیابان اضافه می‌شد. در مقابل درب ورودی افرادی حاضر شده بودند که پوسترهایی همراه با تصاویر زنده یاد عباس کیارستمی را میان افراد پخش می‌کردند. روی هر کدام از آنها عبارتی مانند «مرگ پایان کبوتر نیست»، «زنده و جاوید باد یاد کیارستمی» و … نوشته شده بود.

جمعیتی جوان به سمت محل اصلی مراسم تشییع، می آمدند. دختران و پسران جوانی که شاید سن‌شان از اولین ساخته‌های عباس کیارستمی مانند «نان و کوچه» و یا «مسافر» کمتر بود.

اکثر خبرنگاران هنری و سینمایی نیز در حالیکه همزمان در خیابان پاسداران مراسم وداع با مرحومه نیکجومند برگزار میشد در مراسم حاضر بودند. جایگاهی همراه با صندلی برای سینماگران در نظر گرفته بودند و یک سن برای قرار دادن پیکر زنده یاد عباس کیارستمی و اجرای مراسم.

پیکر کارگردان آورده می‌شود.هجوم هر کدام از عکاسان برای ثبت بهترین لحظه به نام خودشان این هیجان را برای حاضرین دو چندان می‌کرد ،برای اویی که به حجم دوربین ها و توجه آنها عادت داشت و از آنها نهراسید.

نمی دانم این چندمین مراسم است که پرویز پرستویی در چنین شرایطی برای کمک و پیش بردن مراسم پیش قدم می‌شود اما حضورش قطعاً موثر بوده است.

 بعد از صحبت‌های پرستویی که وظیفه اجرای مراسم را بر عهده داشت در نوبت‌های مختلف از چهره‌های سینمایی و دوستان نزدیک زنده یاد کیارستمی برای صحبت در جمع دعوت می‌شد. ابراهیم حقیقی، مسعود کیمیایی، سیف الله صمدیان، ابراهیم فروزش، حجت الله ایوبی، اصغر فرهادی، داریوش شایگان، احمد کیارستمی و آیدین آغداشلو به صورت تلفنی از جمله افرادی بودند که در میان مردم صحبت کردند.

در مدت زمانی که چهره‌های شناخته شده صحبت می‌کردند خبرنگار‌ها به شدت مشغول تکمیل گزارش‌های خود بودند، عکاسان سعی می‌کردند چهره شناخته شده و یا اتفاق ویژه‌ای نباشد که دوربین‌شان آن را ثبت نکند. تا آخرین لحظات از مراسم همچنان چهره‌های سینمایی خودشان را به مراسم می‌رساندند.

در میان صحبت‌های سینماگران تشویق حاضرین شنیده می‌شد حتی بخش‌هایی که پرستویی و یا ایوبی اشاره داشت که جمع حاضر صلواتی را بفرستند نیز صدای تشویق‌هایی در هم آمیخته با صلوات شنیده می‌شد و گاهی هم سرود و ترانه‌هایی همچون ای ایران و مرغ سحر نیز خوانده می‌شد.

بدون هیچ نگاه جانبدارنه‌ای باید گفت این بی نظمی ارتباط به برگزار کنندگان و یا سینماگران حاضر نداشت، اما برخی سودجو و یا جو زده در چنین شرایطی شروع به تخلیه روانی خود می‌کنند آن هم بدون در نظر گرفتن شأن اخلاقی و یا این که اینجا یک مراسم سوگواری در حال برگزاری است. تشویق کردن حاضرین به خودی خود ایراد نیست چون قطعاً نیت آنها از تشویقی به مناسبت فعالیت‌ها و افتخارات یک کارگردان وطن پرست است، اما چرا باید در لحظه‌هایی که صلوات ختم کرد و یا فاتحه‌ای خواند و یا سکوت کرد یا ایجاد بی‌نظمی، بی‌اخلاقی و شور هیجان کاذب نظم مراسمی را که باید با شکوه برگزار شود بر هم زد.

صدای حاضرین در جایی بلند می‌شود منظورشان به مسعود کیمیایی است تا کمی در پشت تریبون بلندتر صحبت کند.ایوبی هم سخنانش را این بار همچون گذشته اما با آب و تاب بیشتر با شعر همراه می‌کند  و حاضرین را متاثر می‌کند.

ابراهیم فروزش و حقیقی که از دوستان قدیمی زنده یاد کیارستمی بودند نیز در صحبت‌های‌شان کمی خاطره بازی می‌کنند. اصغر فرهادی که این روزها گلایه آمیز صحبت می‌کرد، این بار درباره نحوه برخورد با کیارستمی گلایه هایی کرد. احمد کیارستمی هم در پایان از برگزارکنندگان مراسم تشکر کرد و گفت: زمانی که قرار شد از پدرم در ایران تجلیل و یا بزرگداشتی صورت بگیرد با توجه به افتخارات زیادی که در سطح جهانی داشت گفت: «تقدیر در خانه خود آدم یک چیز دیگر است».

بعد از خواندن نماز و حضور در مراسم خاکسپاری در منطقه لواسان قبرستان «ترک مزرعه» افراد به سمت درب خروجی حرکت کردند اما ازدحام جمعیت این روند را کند کرده بود و زمان قابل توجهی طول کشید تا حاضرین در مراسم از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خارج شوند.

پوستری که در دست افراد بود برای برخی سایه بانی شده بود تا مقابل تابش شدید آفتاب قرار بگیرد. عکاسان در بالای دیوار شروع به شکار لحظه‌ها کرده بودند زنی در میان جمعیت خواهش می‌کند روند خروج سریع‌تر صورت بگیرد چرا که افراد مسن در حال اذیت شدن هستند.

به چهره‌ها نگاه می‌کردم و پوستر‌هایی از زنده یاد کیارستمی که برای برخی پوششی شده بود تا تابش سنگین خورشید آزارشان ندهد. من هم پوستری را که در ابتدای مراسم گرفته بودم در دست داشتم که به یکباره پسر جوانی آن را از دست من کشید و رو به دوست عکاسش که بالای دیوار بود نگاه کرد و عکسی به یادگار گرفت و آن را دوباره بازگرداند. کمی جلوتر زن سن و سال داری را دیدم که پوستر‌های عباس کیارستمی را جمع می‌کرد که رو به من کرد و گفت: آقا این پوستر را از کجا گرفتی من این را ندارم گفتم در ابتدای مراسم گرفتم و پوستر را به او دادم.

قرار بود در لواسان قبرستان ترک مزرعه مراسمی شخصی‌تر برگزار شود که باز هم نشد و تقریباً در آنجا هم جمعیت قابل توجهی حضور پیدا کرده بودند. تعدادی آب معدنی در میان حاضرین به نیت خواندن فاتحه پخش می‌شد. مراسم خاکسپاری بدون تعلل انجام شد و سینماگران نیز تلاش می‌کردند برای آرامش خاطر بازماندگان مرحوم کیارستمی شرایطی را برای آخرین وداع با او انجام دهند. قبرستان ترک مزرعه هم مانند بسیاری از اثار کیارستمی ساده بود جای ویژه‌‌ای نبود جایی هم که خواسته بود در آن دفن شود از خودش دور نبود.

یک شنبه ۲۰ تیرماه ۱۳۹۵ هم با مرگ، نه بلکه با تولد دوباره کیارستمی به پایان رسید. آغازی برای زندگی در جهانی دیگر که هر انسانی خودش آن را برای خودش خلق می کند. تنها خدا می‌داند که هر کدام از ما چه جهانی را برای خود خلق کرده‌ایم.

 شاید بتوان گفت این گونه است که زندگی چنین انسانهایی ادامه دارد یا ادامه دار است پس این گونه است که می‌توان چشم بر هم بستن‌شان را نه مرگ آنها بلکه تولدشان دانست. تولدی که به جای تسلیت باید تبریک گفت تبریک برای تولدی در «خانه دوست؟» و رسیدنِ مسافر به مقصد، مقصدی که خود آغاز گر راه تازه ای است.

آرتنا

تصاویری از این مراسم را در زیر مشاهده کنید.

عکاس: شایان شهسواری

[Not a valid template]