«وقتی از ایستگاه مترو اومدم بالا، آسمون مثل همیشه کدر و بدرنگ بود.توی هوا پر از دود بود و من نمی دونستم که این آخرین باریه که این هوای کثیف رو به ریههای سوختهام فرو میدم! از وقتی هانیه، همسرم گذاشته رفته دیگه دلم به کار نمیره. بعضی از برنامه ها رو قبول نمیکنم، با بعضیهاش بدقولی میکنم و نمیرم یا سر مجلس خوابم میبره یا میزنم زیر گریه. مثل اون شب تو کنسرت نمایشگاه که انقدر پاتیل بودم که یادم نبود هانیه رفته. خیال میکردم مثل همیشه تو ردیف جلو نشسته و با نگاه شیفته به من خیره شده. توی میکروفون گفتم: مرسی، ممنون. امشب یه موجود خیلی عزیزی اینجا است که باید ازش تشکر کنم، هانیه همسرم… واقعیتش تالاپ خورد تو کلهام. هانیه اونجا نبود…»
این دیالوگ را «علی سنتوری» فیلم داریوش مهرجویی میگوید. این فیلم در سال ۸۵ جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهرام رادان را در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر گرفت و بهترین فیلم از نظر تماشاگران در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر بود. موسیقی این فیلم را خیلیها تحسین کردهاند. حتی بعضیها به این مساله اشاره کردهاند که این فیلم بدون موسیقیاش، چندان قابل تحمل نیست. در این آلبوم، اردوان کامکار از نوازندگان سرشناس سنتور با محسن چاوشی، ترانهسرا و خواننده پاپ همکاری کرده است. حالا صدای سنتور اردوان کامکار میپیچد در جمعه امروز که آخرین جمعه مهرماه است. هوا هم که دارد سرد میشود. از ایستگاه مترو که آمدید بیرون، بپایید.
نظری داده نشده است