syd barret

همه ما سید برت را می‌شناسیم، حتی اگر فکر‌ کنیم اینطور نیست. بدون او پینک فلویدی نبود. تولد ۷۰ سالگی پینک فلوید همراه با نوشته‌ای جشن گرفته شد که نیک کنت که برای اولین بار در اکتبر ۱۹۷۳ منتشر‌‌ کرده بود. این نوشته درواقع شرح حال جالب و متفاوتی است از اوضاع و احوال سید برت و پینک فلوید و مخاطب را به دهه‌ها پیش می‌برد:

 سید برت در سال ۱۹۷۳ در خیابان راه می‌رود، خیره به مغازه‌های گیتار‌فروشی؛ با موهای بلند و مثل همیشه کفش‌ پوست‌ماری پوشیده. امکان بازگشت او برای یک طرفدار پروپاقرص پینک فلوید انقدر‌ کافی بود که باعث‌شود او از خوشحالی جشن بگیرد.

برت – گیتاریست / ترانه سرا که تصویر اولیه پینک فلوید از طریق vehicles as Arnold Layne، See Emily Play  Inters و tellar Overdrive را شکل‌داد، تقریبا یک نابغه «بو ».

او در سال ۱۹۷۲ ، با تشکیل یک گروه به نام ستاره با همکاری  Twink (درامر) و با ساختن قطعات Tomorrow, the Pretty Things و Pink شناخته شده بود. این گروه فقط یک اجرا در کمبریج داشتند که اجرای چندان موفقی هم نبود. برت روی صحنه دورتر از همیشه به نظر می‌رسید: اجرای قطعات غیرمرتبط با موضوع، گیتار زدن پوچ وبی‌معنی، انگار تمرین عجیب‌وغریب و گیج‌‌کننده‌ای به سبک تمرین‌های خود برت با صدایی ناهنجار، خشن و بی معنی اجرا می‌شد. بعد از اجرا سید دوباره ناپدید شد. در نهایت او به زیرزمین خانه مادری خود در کمبریج بازگشت. جایی که اکثر اوقات را از سال ۱۹۶۸  بعد از خروج از گروه پینک فلوید، در آن گدرانده بود.

اما این فقط یک قسمت از روایت‌های مربوط به برت است که در میان حکایات متعدد و داستان‌های بلند و مختلفی که پس از فلوید برای او اتفاق افتاد، به چشم می‌خورد؛ مثل داستان قهرمان ما که با سر تراشیده پس ازاجرای هم‌گروهی‌های قدیمی‌اش، پشت صحنه ظاهر می‌شود و عصبی و آشفته‌وار زمزمه می‌کند: «مرا به‌خاطر می‌آورید؟ من سید هستم… قبلاها درگروه شما اجرا می‌کردم‌».

داستان‌ها و روایت‌های دیگری نیز در مورد او هست: در مورد افراط در مصرف اسید، از کوره در رفتن‌های مدام، ناپدیدشدن‌ها و داستان‌های عجیب‌وغریب دیگر. او یک فرد غیرعادی ولی اصیل است؛ یکی از افرادی که مردم دوست دارند مدام در مورد او تعجب کنند. او در دسته‌بندی امثال برایان ویلسون، باب دیلن  لو رید، ایگی پاپ و برایان جونز قرار می‌گیرد. گروه پیچیده‌ای است اما سید مطمئنا خود را در آن حفظ می‌کند.

کم‌وبیش این برت بود که Abdabs  (یکی ازدسته های خسته‌کننده کوچک موسیقی جاز دانش‌آموزی) را به پروژه تخصصی کاملا جذابی تبدیل‌کرد.

پینک فلوید (نام مشتق شده از جزرهای قدیمی Pink Gingham و Floyd Crame ) به‌سرعت تبدیل به عزیزدردانه‌های فرهنگ آوانگارد لندن شدند، سپس سروصدایشان در باشگاه هایی مانند UFO پیچید.

pink floydعکسی که چهار جوان مرتب و تمیز با مشخصات سبک McGuinn، لباس پوشیده‌اند و  در مقابل نور‌ ایستاده‌اند، از اولین عکس های تبلیغاتی گروه بود. این عکس الان همانقدر مسخره به نظر می‌رسد که مثلا عکس گل‌های روی جلد گروه seed بد به نظر می‌آمد. جادوی کار این بود که آن‌ها اولین گروه انگلیسی بودند که توانستند امواج در حال ظهور موسیقی  را که توسط راگاراک ایجاد شده بود و با Tomorrow Never Knowsبیتلز شروع شده بود، همراهی کنند. شاید کامل نبود، اما برای اولین بار در جزایر بریتانیا اتفاق می‌افتاد.

پس از آن فلوید به تیمی جورواجور تبدیل شد که the Crazy World of Arthur Brow، Tomorrow and Hapshash and his Coloured Coat در این گروه جا داشتند. اما پینک فلوید بدون شک سطح بالا بود.

کیفیت عجیب و غریب و شیطانی سید برت که می‌توان او را ادوارد لیر معاصر خواند، سبک خاص او را برای قطعه see Emily play بازکرد: ترکیبی منحصر به فرد؛ سبک nonsense traditional انگلیسی که توسط لوئیس کارول و کنت گراهام پیشگام شده بود (عنوان اولین آلبوم فلوید، ازعنوان فصلی از در باد در درختان بید آمده بود) و همچنین سبک chemical nonsense در آن زمان. سید به مطبوعات اعلام کرد :«تاثیرات اصلی بر موسیقی مااز بیردز، و مادرز او انونشن و ماگوز بلوز هستند». اما در این میان خیلی‌ها اشاره دارند که پینک فلوید از کولترین، اشتوکهاوزن و پندرسکی نیز تاثیر گرفته است.

در این میان، بارت شهرت آشکار و علنی در بی‌ثباتی پیدا کرده ‌بود. افراط او در استفاده از مواد مخدر و شیمیایی، افسانه‌ای بود و آرام آرام باعث اولین اعلان آشکار در مورد «موسیقی تحت تاثیر اسید» شد: آهنگ‌هایی که بدون هیچ دلیل روشنی از هم می‌پاشید (مثل Jug Band Blues در آلبوم دوم فلوید که قطعه ای تحریف شده بود و این به خوبی توضیحی به عنوان غیبت بارت در بقیه ضبط است)؛ یا حالات جنون آمیز او در نواختن یک آکورد که باعث می‌شد صدای Velvet Underground’s Sister Rayمانند اپرا راک به نظر برسد. متاسفانه گاه برای دوستداران بارت، فریادهای واقعا قدرتمند او مانند رجزخوانی‌های آدم‌های ولگرد به نظر می‌رسید و «Scream your last screamو old woman with a basket» هرگز رشد نکردند و اکنون برای همیشه گم و ناپدید شده‌اند.

یک روز سید با آهنگی جدید به نام «بلاخره متوجه شدید؟» ظاهرشد و موقعی که بقیه گروه تلاش می‌کردند آهنگ را دنبال کنند، تغییرش می‌داد. دست‌آخر او خواند «بلاخره متوجه شدید؟ و آن‌ها فریاد زدند: نه!». این یک شوخی بود که ساعت‌ها طول کشید تا آن‌ها  درکش‌کنند.

داستان آخرین اجرای او با پینک فلوید مبهم و اغلب متناقض است؛ اما معتبرترین یا حداقل تکراری‌ترین نسخه این روایت اینطور است: در طی یکی از کارها (شنبه شب در کلاب لندن)، برت آمد و به صورت غیر منتظره‌ای (حتی برای خودش) خاموش بود. گروه تلاش کرد تا Controls for the Heart of the Sun اجراکند اما سید تنها می‌توانست یک کورد را تکرار‌ کند. حتی قادر به تنوع در تن یا شدت هم نبود. گروه هر ترفندی را استفاده کرد که الگوی او را بشکند. اما مثل آن بود که سید خلبان اتوماتیک پرواز بود؛ متوجه نمی‌شد.

مشکلات دیگری نیز وجود داشت. در حالی که گروه تلاش می‌کرد دیوید گیلمور را به عنوان گیتاریست دوم اضافه کند، برت یک زن و شوهر را عضو کرد (یکی بانجو می‌زد و دیگری ساکسیفون). دیگران به خوبی با این موضوع کنار نیامدند و سعی‌ کردند او را متقاعد کنند که موضع او در گروه می‌تواند تقویت شود، به شرطی که برت بتواند مثل برایان ویلسون کار کند: عضوی که متن می‌نوشت و در استودیو کمک می‌کرد. وقتی این پیشنهاد رد شد، گزینه‌های انتخابی معدودی می‌ماند. مشارکت آن‌ها باید منحل می‌شد. مدیریت پینک فلوید در آن زمان -(شرکت بلک هیل)- تصمیم گرفت همراه با سید برود؛ تصمیمی که بازگشت را در خود داشت.

آلبوم انفرادی برت با عنوان «دیوانه می‌خندد»، حاصل تقلایی بود که راجر واترز و دیوید گیلمور پا درمیانی کردند و به برت یاری رساندند. آلبوم «دیوانه می خندد»، در سطحی پایین‌تر نسبت به کارهای سطحی که برای گروه پینک فلوید اجرا می‌کرد، قرار داشت. او یک آلبوم انفرادی دیگر را ضبط کرد، اما ظاهرا این پذیرش به اندازه‌ای قوی نبود که ادامه انتشار آلبوم‌های برت را تضمین کند. این آلبوم حتی در امریکا منتشر نشد و به شکل زیرزمینی دست به دست شد.

در همین زمان پینک فلوید، سخت تلاش می‌کرد و آلبوم saureful of secrets  که بدون حضور و فعالیت  برت منتشر شد، یکی از آلبوم‌های خوب و قابل‌قبول گروه بود.

ولی هنوز تاثیر برت بر گروه آشکار بود: سازه‌های بی‌معنا، پرآب‌وتاب و البته هوشمندانه برت که از ذهن پرآشوبش برمی‌آمد. با این حال، باید به آن‌ها حق داد. پینک فلوید قاطعانه بر سر موضع خود ایستاده بود و هرکسی در گروه تلاش می‌کرد مقدمات گیتار را یاد بگیرد. محبوبیت «سمت تاریک ماه» نتیجه پشتکار آن‌ها است. و در همین زمان سید برت، مردی که راجر واترز هم ادعا می‌کرد: «یکی از سه بهترین ترانه‌سرای جهان است»، به عنوان یک باغبان نیمه وقت در کمبریج مشغول به کار بود.

*تلخیص و ترجمه آزاد: شقایق خانگلدی