برای خیلیها صبحها از خواب بیدار شدن، رنج مدام است؛ آن فضای بین خواب و بیداری، آن خیرگی به سقف؛ انگار تا ابد طول میکشد آن چند دقیقه، آن کشاکش ابدی بین غریزه مرگ و غریزه حیات؛ در چند روز اخیر اما خیلی از دوستداران راک اند رول بهانه خوبی داشتهاند در میان انبوه اخبار بد: آلبوم جدید جف بک؛ فردی که بعد از پنجاه سال نیز میتواند با انتشار آلبوم جدید، جماعتی را سر ذوق بیاورد؛ کافی است نام جف بک را در توییتر به فارسی و انگلیسی سرچ دهید.
گیتار الکتریکش را که در دست میگیرد، آدم فکر میکند دیگر امکان ندارد سبکی نوآورانهتر از او را در موسیقی راک بشنود یا تجربه کند؛ نوآورانه و به همان اندازه هیجانانگیز. او اولین و به احتمال زیاد بهترین پیشرو گیتاریستهای نابغه و دیوانه است. او دیوانهوارتر، بلندتر، سریعتر و غریبتر از همه معاصرانش مینوازد. چیزی که جف بک را از انبوه گیتاریستهای بینام و نشان که در دهه اخیر سعی کردهاند از او تقلید کنند، جدا میکند، تخیل جاری و دائم، کیفیت تکنیکهایی که به کار میبرد و نگرشی است که نسبت به راک اند رول دارد. در بداههنوازیهایش، درست جایی که به سمت صندلی میرود که بنشیند، مخاطب فکر میکند که خب، تمام شد. اما نه! او دقیقا از همان جا ادامه قطعه بداهه را از سر میگیرد.
بلندتر از هر بلندی
جف بک درواقع اولین گیتاریست نسل خود بود که به صدایی ناب در تکنیکهایش رسید. البته پیت تاونشند نیز در همان زمان تلاشهایی در این زمینه کرد، اما نواختنش چندان با تکنیک همراه نبود. استفاده فوقالعاده بک از ابزارها در مقایسه با آنچه او مینوازد، چندان چیز مهمی به نظر نمیآید. بله. او نوازندهای است که نبوغش مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد، و البته نمیتوان به غرایزش نیز شک کرد؛ آدمی که به ندرت با کلیشهها در آهنگهایش درگیر میشود (مثلا آهنگ Over Under Sideways Down از Yardbirds).
آلبومهای جف بک در کل نوع جدید و غریبی از تجربه است؛ شنیدن گیتار بک، مخاطب را وامیدارد که بپذیرد چرا او افسانه گیتار لقب گرفته است. در آلبوم Loud Hailer مانند بسیاری از کارهای دیگر تلاش شده است که به اندازه گیتار به دیگر سازها و ووکالها نیز تاکید شود. Loud Hailer ارجاعهای چندانی به موسیقی Country ندارد؛ این آلبوم دقیقا چیزی است که جف بک هست؛ لحنی حیرتآور و متنوع. انگار این آلبوم میخواهد بگوید که صدای گیتار الکتریک چطور باید باشد و شاید به همین دلایل است که مخاطب شگفتزده میشود؛ این آلبوم دقیقا آن چیزی نیست که مخاطب قدیمی جف بک، در درجه اول انتظار دارد. او در مصاحبه با رRockcellarmagazine بر همین مساله تاکید میکند: « فکر میکنم چندان جالب نیست که موفقیت یا شکست گذشته را انعکاس داد. بهتر است بیل قدیمیات را برداری و تونلی را که قبلتر کندهای، بکنی و جلو بروی».
ترانهها دروغ نمیگویند
خیلیها به lyrics این آلبوم خرده گرفتهاند؛ از بیدلیل بودن انتقادهای مطرحشده گرفته تا ابهام متن آهنگها. درهرحال گیتاریست ۷۲ ساله از اینکه در کنار رزی بونز _ خواننده لندنی که شهرت و تجربه کمی دارد _ کار کند، هراسی ندارد و همچنین صدای گیتار کارمن واندنبرگ نیز آلبوم را همراهی میکند. همه اینها دست به دست هم داده اند و آلبومی مدرن را به مخاطب ارائه داده که بلوز در آن هنوز هم نفسگیر است و نیشوکنایههای سیاسی اجتماعیاش از همان آهنگ اول (The Revolution Will Be Televised) آغاز میشود که اشارهای هم به آهنگ The Revolution Will Not Be Televisedگیل اسکات هرون _ پدر هیپهاپ _ دارد. Thugs Club هم ما را به یاد گروه ریج اگینست د ماشین (سبک رپ متال) میاندازد.
علاوه بر این، یازده track این آلبوم، تنوع زیادی هم در سبک دارد؛ از اینداستریال راک در آهنگ Pull گرفته تا ترکیب جاز پاپ در آهنگ O.I.L. در Scared For The Children یاد دیوید بویی میافتیم. بک در مصاحبهاش با Rockcellarmagazine به آهنگ Where Are We Now دیوید بویی اشاره میکند که «باعث شد عمیقتر به مسائل دنیای اطراف نگاه کنم». پرسش اصلی بک، سوال خیلیها است: اینکه به کدام سو میرویم؟ این آهنگ همان چیزی است که طرفدارن قدیمی بک انتظار دارند؛ جایی که نوازندگی بک مسحور میکند و آنچه باقی میماند همان جادو است. این جادو در نهایت با آهنگ Shrine که آهنگی است برای صلح به پایان می رسد، اما از بین نمیرود و باقی میماند.
شاید بتوان با اتکا به چهارچوبهای منطقی به این نکات اشاره کرد که موسیقی بک در کل زیادی پرسروصدا و بیش از حد برونریز است و سبک نواختن او همه تعاریف «درست» را زیر سوال میبرد. اما در این چهارچوب، چیزی که نادیده گرفته میشود، تکنیکهای نامحدود و تخیلی ویرانگر است که قدرت دارد این قوانین را بیمعنا کند. تنها مساله این است که آیا این سبک از موسیقی جواب میدهد؟ بعله. جواب میدهد؛ جف شبیه هیچکس نیست، غیر از همه آنهایی که سعی میکنند از او تقلید کنند.
نظری داده نشده است