پیام تسلیت هنرمندان و واکنش آن ها نسبت به خبر درگذشت «حبیب محبیان» خواننده فقید موسیقی پاپ کشور

 

احسان خواجه امیری: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما خیلی غم انگیز بود رفتن حبیب عزیز از بین ما تسلیت به همه هنر دوستان و خانواده محترمشون

مازیار فلاحی : با اینکه بهار است اما ببار ای برف .. ببار ای برف…habib1

 

پرستو صالحی : وقتی از پرنده پر پرواز و بگیری، وقتی از هنرپیشه صحنه ی آغاز و بگیری، وقتی از نوازنده صدای ساز و بگیری وقتی از خواننده حنجره و آواز و بگیری می میره خیلی زودتر از اونکه نفسش بند بیاد … روحش شاد که با صدا و ترانه هاش زندگی ها کردیم…کاش پای هنرمندامون وامیستادیم ، کاش. شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد

فریبنده زاد و فریبا بمیرد

شب مرگ تنها نشیند به موجی

رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب

که خود در میان غزلها بمیرد

 

حامد نیک پی: در وطن…و با تمام اعتقاداتش پرواز کرد…روحش شاد…

احمد مهرانفر: حبیب هم با همه غم هایش رفت…روحش شاد

بزرگمهر حسین پور:

مرد تنهای شب.، دیشب در تنهایی زمین را ترک کرد

 

سارا خویینی ها: با هنرمندان کمی مدارا……..کمی مهربانتر و هم دل تَر باشید،باشیم …..

که زندگی بسیار کوتاه است و قلب هنرمند همیشه محتاج به عشق مَردم.روحش شاد و یادش گرامی

 

لیلا بلوکات : تسلیت فراوان به تمام مردم اهل موسیقی و همچنین جامعه موسیقی

حبیب مرد تنهای شب ،روحت شاد

برزو ارجمند: مادر بی تو تنها و غریبم… دیگه تنها نیستى نه تو و نه مادر مهربانت.

امیر کربلایی زاده: بازگشت به آغوش وطن وآرامش ابدی در خاک وطن این آرزوی تو بود…روحت شاد

 

علی انصاریان: امان از بى رحمى و بى مهرى ،،،تا نمیرى نمیبخشنت

روحت شاد مرد تنهاى تنهاى شب ،،، بزن باران بهاران فصل خون است

بزن باران که صحرا لاله گون است.. یا على

 

پریناز ایزدیار: رسیده ام به کمالی که جزانا الحق نیست

کمال دار را برای من کمال پرست

هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاریست

به تنگ چشمی نا مردم زوال پرست

روحشان شاد

 

بهنام صفوی: خیلی دوس داشتم شایعه باشه ولی فقط افسوس…

روحش شاد و یادش گرامی

امیرمهدی ژوله:

رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند

به پای هرزه علفهای باغ کال پرست

لیلا حاتمی: حبیب محبیان اسمانی شدنت مبارک

 

شهره سلطانی: رفتی و با صدای خود چه خاطره ها برای ما ساختی  یادت گرامی …

حمید فرخ نژاد: ببار ای ابر غمگین بر مزارش…

 

بابک جهانبخش: باورم نمیشه…هنرمندى که کلى با صداى خاصش و آثار زیباش خاطره داشتیم و داریم هم خیلى زود از بین ما پرکشید و آسمانى شد… روحت شاد و در آرامش حبیب جان

به خانواده محترم محبیان بخصوص محمد عزیز

از صمیم قلب تسلیت عرض مى کنم

مانی رهنما : با نهایت تاثر و تالم از ، درگذشت خواننده ى ارزنده و قدیمی ، حبیب ، اشکهایم را با شنیدن آثارش پاک میکنم و به خانواده اش و شما عزیزان که خاطره های بسیار دارید از خودش و صداش ، تسلیت میگویم ، حیف و صد حیف……….

 

بهاره رهنما: وقتی شنیدم برگشته ایران کلی خوشحال شدم، اقای حبیب و صداشون برای من یاداور خاطرات خوب بچگی و بودن کنار دایی های عزیزمه، این روزها منتظر بودم تا خبر کنسرتشون رو بشنوم نه خبر… کسی چه میدونه چند روز پیش دوباره به این فکر افتادم که مرگ ممکنه یک رهایی لذت بخش باشه ، یا یک سفر بدون ذهن و رهاااااا…

شاید اقای حبیب امشب برای فرشته هایی میخونه که قدرش و بیشتر از من و ما و …میدونن، و مرد تنهای شب دیگه تنها نیست،روحش شاد و قرین رحمت ابدی خداوند…

پی نوشت: این چندمین باره که یک هنرمند در ارزوی دوباره درخشیدن بر صحنه خاموش میشه و کاش بیشتر قدر بدونیم و کاش تا زنده هستند از نفس کشیدن روی صحنه محرومشون نکنیم …

 

بابک برزویه: مرد تنهای شب به شب پیوست روحش شاد و آرام یاد و نامش همیشه جاویدان و ماندگار باد

حبیب در ۴ مهر ۱۳۳۱ در شمیران تهران به‌دنیا آمد. در خانوادهٔ او، برادرانش نیز به موسیقی علاقه داشتند اما تنها خود حبیب به موسیقی حرفه‌ای روی آورد. برادران او منوچهر، منصور و محمود، و خواهران او مریم و افت هستند. منصور برادر حبیب در سال ۱۳۹۲ از دنیا رفت. فرزندان منصور محبیان عبارتند از: مهدیس، پردیس، رضا و نوادگان او، آریان حقیقی، ملودی حقیقی و پارسا قدرتی‌پور هستند. در علی‌رغم تمایل سایر برادرانش به ویولن، علاقهٔ وی از ابتدا به گیتار بود. دوران نوجوانی حبیب مصادف با پیدایش گروه بیتلز دردهه ۶۰ میلادی اروپا شد و این باعث علاقهٔ بیشتر وی به موسیقی گردید. با پذیرفته شدن در آزمون صداوسیما، زیر نظر مرتضی حنانه به فراگیری اصول و تدابیر آهنگسازی روی آورد. بعدها وی توانست به‌عنوان خواننده در تلویزیون استخدام شود. وی بعد از ۲ سال از استخدام در رادیو و تلویزیون خدمت سربازی رفت و در آنجا نیز خواننده باشگاه افسران بود

همسر اول حبیب، شادی نام داشت. احمدرضا تنها فرزند حبیب از وی است که در ایران زندگی می‌کند. روزی شادی در خیابان پایش پیچ می‌خورد و به علت آنکه احمدرضا را در آغوش داشته به زمین می‌افتد و در بیمارستان به دلیل حساسیت به آمپول پنی‌سیلین در عرض چند دقیقه فوت می‌کند. تقریباً همزمان با فوت همسر حبیب، مادر او نیز، به‌علت حملهٔ قلبی فوت می‌کند و این حوادث باعث می‌گردد که در اولین آلبومش یعنی «مرد تنهای شب» که در سال ۱۳۵۶ انتشار یافت بیشتر آهنگ‌ها را به‌یاد ایشان بخواند. آهنگ‌های «مادر» و «خرس کوکی» را به‌یاد مادرش، «شهلای من» و «خواب سرخ بوسه‌ها» را به‌یاد همسرش و «نگاهم» را به‌یاد هر دوی ایشان خواند.. وی از معدود خوانندگانی است که در اجرای آهنگ‌هایشان از گیتار دوازده سیم استفاده می‌کند.

 

علیرام نورایی: تسلیت به همه هنرمندان و مردم هنردوست کشورم ، روحش شاد و یادش گرامى باد..

 

محسن یگانه:  با صدای گیتارش خاطرات زیادی داشتم

 

علی کریمی : به شب نشینى خرچنگهاى مردابى چگونه رقص کند ماهى زلال پرست! روحت شاد مرد تنهاى شب

 

تهمینه میلانی : حبیب محبیان هنرمند مطرح عرصه ی موزیک ، به دلیل ایست قلبی در روستای نیاسته کتالم رامسر در سن ۶۳ سالگی درگذشت . یاد مرد تنهای شب گرامی

 

رضا صادقی: قدرایینه بدانیم که هـست ، نه در ان لحظه که افتاد و شکست …..

تسلیت به جامعه هنرى ، مرد تنهاى شب رفت و یادگارهاش خواهد ماند ….

 

یغما گلرویی: «بدرود! مرد تنهای شب»

خبر مثل همیشه کوتاه و صاعقه وار رسید. «حبیب خواننده درگذشت». «حبیب» سبکی خاص خود در خواندن و اهنگسازی داشت. همکاری با بزرگی مثل «واروژان» را تجربه کرده و از شعر شاعرانی مثل «نادر ابراهیمی» و «شفیعی کدکنی» و «محمدعلی بهمنی» در آثارش استفاده کرده و بسیاری از آهنگهایش در حافظه ی شنیداری مردم ماندگار شده بودند.  آن چه حالا خبر درگذشتش را تلختر می کند تلاش هفت ساله ی بی فایده اش برای گرفتن مجوز انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت بود. . «حبیب» اولین قربانی این خوشباوری نبود و آخرین هم نخواهد بود. خواننده ی خلاق و صاحب سبکی که جای خالی اش تا همیشه در موسیقی ما احساس خواهد شد و گویی در محبوبترین ترانه اش سرنوشت محتوم خود را فریاد می زد:

من مرد تنهای شبم

مهر خاموشی بر لبم…

.

علی پهلوان : از تو یه دنیا خاطره ى زیبا و ترانه ماند… آن ها که نگذاشتند باز هم برایمان بخوانى هم در یاد مى مانند!!

 

رضا رشیدپور : چه خبر تلخی بود . یاد شبی افتادم که برایمان ساز زد و عاشقانه خواند … شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد … تمام که شد اشک بر گونه هایش نشسته بود . پرسیدم یعنی هنوز وقتی این آهنگ را می خواند ، خودش هم گریه می کند ؟! پاسخش عجیب بود . گفت این بار فرق می کند . حالا دارم در وطنم می خوانم . آمده ام که همینجا بمیرم … دلم لرزید و اشکم فرو ریخت … امروز مرد تنها به آرزویش رسید. ولی ای کاش قبل از مرگ می توانست برای مردمش ترانه بخواند … زنده و رو در رو …. چقدر دوست داشت …. چقدر منتظر ماند …. خدایش بیامرزد