محسن یگانه در اینستاگرام خود از این اتفاق تلخ انتقاد کرد: « دیشب شب عجیبی بود، هنوز بهش که فکر می‌کنم حال خوبی سراغم نمیاد. هنوز دارم فکر می‌کنم و رابطه اسپری گاز فلفل و سالن کنسرت رو نمی‌فهمم، نمی‌دونم به تعهد و تلاش نوازنده‌هام برای ادامه اجرا روی استیجی که سرفه امونشونو بریده بود فکر کنم یا به برقی که به قصد متوقف کردنمون قطع می‌شد، یا به حال و روز طرفدارام که نمی‌تونستن خوب نفس بکشن اما پای اجرامون موندن.

دیشب خوشی کمترین حق مردمی بود که درد رو به اندازه کافی تجربه کردن، آدمایی که سیزده سال پیش یا مجبور شدن زندگی رو از صفر شروع کنن، یا تعداد افراد خانوادشون به صفر رسید.

ما که برناممون رو با انرژی اجرا کردیم و کنار هم شب رو خوب تموم کردیم، ولی نمی‌دونم تا کی باید ضربه خورده فقر فرهنگی و ذهن محدودِ تک و توک افرادی باشیم که برای مبارزه با حقوق شهروندی حقوق می‌گیرن »

همچنین اهورا ایمان شاعر خوب کشورمان در اینستاگرام خود برای این اتفاق از محسن یگانه دلجویی کرد:

محسن یگانه عزیز

« دیشب که در بم کنسرت داشتی عده ای نابخرد و نا آگاه در هنگام کنسرتت اسپری فلفل یا نمیدانم چه زدند که به توقف کنسرت و خروج جمعی از مردم از سالن منجر شد.شنیده ام که بعد از این کاغذ و مقوا سوزانده اند که بتوانید ادامه دهید و مردم بتوانند بعد از مدتها و شاید سالها شنونده و شاهد کنسرتی پاپ در بم باشند.من نه نماینده ی بم هستم و نه مسئولیتی جز مسئولیت مدنی یک شهروند دور از این شهر دارم اما به حکم زاده ی این شهر بودن و به حکم دوستی با اهالی فرهنگ و هنر این شهر از شما عذرخواهی میکنم.

یقینا به بمی بودن آنها که به شهروندان بم هم رحم نکردند تا چه رسد به شما باید شک کرد.که اگر اهل بم بودند یکی از بزرگان نامدار موسیقی ایران و بم را می شناختند و لحظه ای فکر می کردند که در شهر داریوش رفیعی و کورس سرهنگ زاده و ایرج بسطامی و بهزاد کنسرت برگزار کردن طبیعی ترین حق موزیسین ها و به تماشای کنسرت نشستن مسلم ترین حق این مردم داغ دیده است.مردمی که هیچ کس به فکر شادمانی شان بعد از داغ زلزله نبود و نیست.

این ناآگاهی عده ای معلوم الحال که به ناراحتی شما و مردم شریف بم و شرمندگی من کارورز هنر انجامید را از مردم بم نبینید که این مردم باخردتر از آنند که بازیچه ی عده ای معدود باشند که هنوز هم عطر آواز بسطامی ها و رفیعی ها هر صبح و پسین در کوچه باغهای این شهر می پیچد و مشام جان کویریهای صبور را مست عشق میکند.
و اما سخنی با مسئولان محترم بم

آقای فرماندار
آقای نماینده
آقایان و خانمهای نماینده مردم در شورای شهر

بر شماست که این قصور را قبل از آنکه سنت شرم آور و ناپسندی شود درمان کنید.این شهر بیش از آن که پل و خیابان و اداره بخواهد نیازمند فر و فرهنگ و هنر است که به نظر میرسد بعد از زلزله از آن غفلت شده است.

گاز فلفل پاشیدن به چشم هنرمند در شهری که به میزبانی و مهربانی شهره است اگر لکه ی ننگ نباشد کمتر از آن هم نیست.اگر چه فلفل پاشان ابایی از آزار مردم شهر هم نداشته و ندارند و کمر همت به نابودی باقی مانده ی ذوق و شور مردم و هنرمندان بسته اند.لطفا این درد را پیش از آنکه بدخیم شود درمان کنید. »

اهورا ایمان
بهمن ۹۵